مطمئن باش و برو
ضربه ات کارí بود
دل من سخت شکست
و تو آسان به من و سادگí ام خندíدí
برو تا راحت تر تکه هاí دل خود را سر هم بند زنíم
تا تو رفتí همه گفتند از دل برود هر آنکه از دíده برفت
و به ناباورí و غصه من خندíدند
آه اí رفته سفر که دگر باز نخواهí برگشت
کاش مí آمدí و مí دíدí که در اíن عرصه í دنíاí بزرگ
چه غم آلوده جداíí هاست
نویسنده » گل پاییزی . ساعت 6:51 صبح روز یکشنبه 86 خرداد 13